یه چیزی درباره فرگشت بد جا افتاده، اون هم اینه که مردم فکر میکنند موجودات خودشون رو با محیط تطبیق میدن تا زنده یمونن؛ در حالی که درستش اینه که موجوداتی که بیشترین تطبیقپذیری رو با محیط دارن زنده میمونن و ژنشون رو به نسل بعد انتقال میدن. موجوداتی که تطبیقپذیری کمی با محیط داشتن، کمکم میمیرن و نمیتونن ژنشون رو انتقال بدن. برای نمونه، فیلها به دلیل شکار زیاد عاجهاشون کوچیک شده. آیا فیلها دارن آگاهانه عاجهاشون رو کوچیک میکنن؟ نه، فیلهایی که عاجهای بلند و بزرگ داشتن شکار شدن و اونقدر زنده نموندن که نسلشون رو ادامه بدن و فیلهایی با عاج کوچکتر که شکار نشدن، فرصت پیدا کردن تا ژنشون رو تکثیر کنن. این موضوع درباره انسانها یه کم متفاوت میشه. ما به کمک ابزارسازی، گسترش ابزارهای ارتباطی مثل زبان, و همکاری و همفکری جمعی گسترده، تونستیم هم آگاهانه با محیط تطبیق پیدا کنیم و هم محیط رو با خودمون تطبیق بدیم. پس ما میدونیم که از لحاظ فرگشتی، کسایی که بیشترین تطبیقپذیری رو نسبت به محیط دارن، برندهان. اونها تونستند زنده بمونن و ژنشون رو به نسل بعدی انتقال بدن که تنها هدف زندگی از لحاظ زیستیه. سوال اینه که چه زمانی دیگه هزینه تطبیقپذیری با محیط گزافتر از اونیه که بشه پرداخت؟ اون مرز کجاست؟